آثار هنری پاپ مدرن گرافیتی شکست خورده را بخرید
خمیر گندم و شابلون کردن به طور مرتب توسط این گروه برای پخش آثار خود در عموم استفاده می شد، بنابراین، یکی از اولین اهداف گرافیتی، یعنی رسیدن به تعداد بیشتری از افراد ممکن است، انجام می شود. تکامل این همکاری هنری از استقرار کار در شهرهای مختلف سراسر جهان تا به دست آوردن استودیوی شخصی آنها شبیه به توسعه خود هنر خیابانی است که از خرده فرهنگ - اشغال غیرقانونی فضای عمومی - به گنجاندن در برخی از بزرگترین آثار جهان برخاسته است. موسسات هنری در هر دو مورد، ارتباط با بینندگان ضروری است. FAILE هرگز از علاقه خود به درگیر شدن با مخاطب و مشارکت هر چه بیشتر هنر خود دور نشد. از این رو طبیعتاً این دو هرگز از علاقه به مردم و به طور مشخص به سایت شهری دست نکشیدند، چیزی که نه تنها از جنبه نمایشگاهی، بلکه از نظر موضوعی نیز در آثارش نمایان است. با نگاهی به آثار FAILE، نمیتوان متوجه رنگهای زنده و حروف بسیار شیک، مشابه آنچه در خیابانهای ایالات متحده در طول دهه 1980 و پس از آن، زمانی که جنگ علیه گرافیتی در اوج خود بود، ظاهر شد. بسیاری از نویسندگان آثار خود را بیشتر توسعه دهند تا برجسته شوند.
گرافیتی مدرن تنها تأثیری نیست که می توان با نگاه کردن به آثار FAILE تشخیص داد. از جنبه پست مدرنیسم، FAILE تصادفی بودن آن را می پذیرد و با اعتماد به نفس «هنر کم» را با بازیگوشی جشن می گیرد، در حالی که از نمادهای هنر پاپ، مانند اندی وارهول و ریچارد همیلتون، تا میمو روتلا و ژاک ویلگله از میمو روتلا و ژاک ویگله ادای احترام می کند. به عبارت دیگر، این بازیافت سبکی و مضمونی عناصر فرهنگی، زمینه سازی مجدد مدرن امروزی آنها را ایجاد می کند، در حالی که تلاش می شود به طیف وسیعی از موضوعات، به عنوان مثال، تجاری گرایی، مذهب، تمایز بین هنر عالی و پایین اشاره کند. هنر و غیره. تخصیص یک بعد کلیدی در هنر دوتایی است که با نوستالژیک تلاش میکند تاریخ فرهنگی ما را برجسته کند، چه معماری، چه مذهب یا کتابهای کمیک، با مرز بین هنر کم و عالی که عمداً مبهم مانده است. اساسا، تخصیص یک نقطه شروع برای این دو هنرمند است، که به گونه ای حرکت می کنند که جنبه اصلی را از بین می برد.
چنین عناصر فرهنگی این نوع بافتسازی مجدد بر اساس یک سری اصطلاحات جدید، مانند نقد ارزشهای اجتماعی امروز، فرهنگ مصرفکننده و حتی معنای خود هنر، ایجاد میشود.
یکی دیگر از ابعاد هنر معاصر، که گروه موفق به گنجاندن آن می شود، ایده دوگانگی است، ایجاد تضاد بین دو مفهوم یا دو جنبه از چیزی. این دو هنرمند از طریق هنر خود، بینندگان را به کاوش در دوتاییهای کهنالگوی، مثلاً عشق و نفرت، پیروزی و مصیبت، سیری و میل فرا میخوانند.
در عین حال و در رابطه با مشاهده FAILE در طیف هنر خیابانی، بیش از هر چیز هدف این دو نفر مشارکتی است. این گروه مستقر در نیویورک به عنوان فرزند واقعی هنر قرن بیست و یکم، که از تعاملات اجتماعی ناشی از یک اثر به عنوان محتوای معتبر خود استقبال می کند، علاقه مند به تعامل بیننده با اثر هنری است. برای این دو هنرمند، محصولات فیزیکی به اندازه تأثیرات اجتماعی آنها مهم است. در نتیجه، کار مک نیل و میلر زمینه ای از فعالیت را ایجاد می کند که در آن تحقیقات خلاقانه مخاطب تشویق می شود. با استفاده از سخنان خود هنرمندان، این اثر هنری «به انسان این حس را می دهد که فقط برای آنها وجود دارد. اینکه آنها در میان هرج و مرج زندگی روزمره به این گوهر کوچک بزرگ برخورد کرده اند که واقعاً می تواند با آنها صحبت کند. ما سعی میکنیم ابهام خاصی ایجاد کنیم که دری را برای تماشاگر باز بگذارد تا خودش را در داستان بیابد.»
این ویژگی ارتباطی هنر FAILE با سفر مداوم آنها و نبود استودیو دائمی تا اواسط دهه 2000 مطابقت دارد و تقویت می شود. این امر منجر به استقبال و استفاده این دو نفر از خیابانهای شهری شد و طبیعتاً به اثر تولید شده شخصیتی «مختص سایت» داد زیرا هنر عمومی ناگزیر خود را با مکان نمایش تنظیم میکند.
دنیایی که FAILE ایجاد کرده است، از مواد و وسایل مختلف، از بوم نقاشی گرفته تا کاغذهای علامت مغازه خواربارفروشی پدیدار می شود. آثار این دو در مرز بین نهادهای هنری و دنیای خارج و متعاقباً نخبگان و عموم مردم وجود دارد. این گروه معمولاً اظهارات غیرمستقیم سیاسی می کند، به ریشه های هنر خیابانی خود وفادار می ماند و گرایش های ضد نظام را اتخاذ می کند، که تحت تأثیر پانک راک و هیپ هاپ بصری به شکل بازپس گیری محیط شهری است. زیبایی شناسی هنگامی که آثار هنری آنها وارد حوزه عمومی می شود، بیننده دعوت می شود تا با آنها تعامل و تعامل داشته باشد. FAILE به معنای بالاتر یا حقیقت مطلقی که خارج از ادراک مخاطب وجود دارد، اعتقادی ندارد، که در نهایت تشویق می شود تا معنا را مجسمه سازی کند. فرآیند خلاقانه از یک مضمون به موضوع دیگر میپرد و همه چیز را در یک هذیان بینامتنی به هم متصل میکند و در نهایت مخاطب مسئولیت تفسیر آن را بر عهده میگیرد. این به خودی خود یک اقدام انقلابی نخبه ستیزی است، زیرا معنای اثر را اکنون می توان در واکنش توده ها جستجو کرد و FAILE را در طیف زیبایی شناسی سایت خاص و رابطه قرار داد.